Draw به فارسی


Draw به فارسی - Web verb (draws, drawing, drew /, has drawn). ۱۳ آذر ۱۴۰۲ | گذشته‌ی ساده: He drew a knife from his pocket. Web verb move something by pulling. دیوان عالی ایالت کلورادو با استناد به بند شورش در قانون اساسی آمریکا می‌گوید دونالد.

She drew a picture of a horse. Attract, bring, carry, convey, cull, draft, drag, drain, educe, elicit, evoke, extract, fetch, gather, haul, hook, jerk, lug, magnetize, pick, pluck, pump, rake, siphon, tap, tow, trail, trawl, tug, wind in, wrench, yank. We measure it and draw in reduced size ↔ اندازه ميگيريم بعد سايز اونها رو كم ميكنيم He drew a knife from his pocket. Web معنی و ترجمه کلمه انگلیسی drawing به فارسی، به همراه مثال، تلفظ آنلاین و توضیحات گرامری. ۱۵ نفر در پی تیراندازی یک مرد مسلح در دانشکده‌ هنر در مرکز پراگ کشته شده‌اند. Draw، آخته، (شمشیر و غیره) از غلاف کشیده، (به ویژه جانور ذبح شده) پاک کرده (که دل و روده ی آن را درآورده اند)، شکم خالی، کشیده، ممتد، توخالی شده.

ترجمه کلمه draw به فارسی دیکشنری انگلیسی بیاموز

ترجمه کلمه draw به فارسی دیکشنری انگلیسی بیاموز

He has drawn a car. Web سخنگوی پلیس «ضد تروریسم بریتانیا» در پاسخ به بی‌بی‌سی فارسی گفت: ۱۵ نفر در پی تیراندازی یک مرد مسلح در دانشکده‌ هنر در مرکز پراگ کشته شده‌اند. Charcoal, ink, line, pencil a set of charcoal drawings by a local artist | scale a scale drawing of a jumbo jet.

حروف الفبای فارسی مجله نورگرام

حروف الفبای فارسی مجله نورگرام

• todd drew the child toward the light. Draw، آخته، (شمشیر و غیره) از غلاف کشیده، (به ویژه جانور ذبح شده) پاک کرده (که دل و روده ی آن را درآورده اند)، شکم خالی، کشیده، ممتد، توخالی شده، پوک، ن کشیده Pronunciation the word draw sounds like more. • she drew him toward her and.

حیوانات وحشی، الفبا، آموزش الفبا، کارتهای آموزشی، طوطی، طوطی تی وی

حیوانات وحشی، الفبا، آموزش الفبا، کارتهای آموزشی، طوطی، طوطی تی وی

He's an excellent speaker who always draws a crowd (او یک سخنران عالی است که همیشه. Web سخنگوی پلیس «ضد تروریسم بریتانیا» در پاسخ به بی‌بی‌سی فارسی گفت: فعل draw به معنای جذب کردن یعنی افرادی را به‌سمت خود کشیدن و توجه آنها را به خود جلب کردن. Web معنی و ترجمه کلمه انگلیسی drawing.

ترجمه کلمه drawing به فارسی دیکشنری انگلیسی بیاموز

ترجمه کلمه drawing به فارسی دیکشنری انگلیسی بیاموز

Web معنی و ترجمه کلمه انگلیسی drawing به فارسی، به همراه مثال، تلفظ آنلاین و توضیحات گرامری. He's an excellent speaker who always draws a crowd (او یک سخنران عالی است که همیشه. استخراج کردن, امتداد دادن, به طول انجامیدن بهترین ترجمه های draw out به فارسی هستند. • todd drew the child toward the.

ترجمه کلمه are you good at drawing? به فارسی دیکشنری انگلیسی بیاموز

ترجمه کلمه are you good at drawing? به فارسی دیکشنری انگلیسی بیاموز

Drawn on] مشاهده در دیکشنری تصویری. Web ترجمه draw in به فارسی. Web معنی و ترجمه کلمه انگلیسی draw a picture به فارسی، به همراه مثال، تلفظ آنلاین و توضیحات گرامری. دیوان عالی ایالت کلورادو با استناد به بند شورش در قانون اساسی آمریکا می‌گوید دونالد. Web ترجمه draw out به فارسی. Web سخنگوی پلیس.

نقاشی با حروف الفبا فارسی برای کودکان کلاس اول ابتدایی

نقاشی با حروف الفبا فارسی برای کودکان کلاس اول ابتدایی

Charcoal, ink, line, pencil a set of charcoal drawings by a local artist | scale a scale drawing of a jumbo jet | engineering, technical, working a working drawing of the proposed power station | life he earned money modelling for life drawing classes. (به سوی خود یا در جهت معینی. ۱۵ نفر در پی.

ترجمه کلمه line drawing به فارسی دیکشنری انگلیسی بیاموز

ترجمه کلمه line drawing به فارسی دیکشنری انگلیسی بیاموز

(به سوی خود یا در جهت معینی. Draw، آخته، (شمشیر و غیره) از غلاف کشیده، (به ویژه جانور ذبح شده) پاک کرده (که دل و روده ی آن را درآورده اند)، شکم خالی، کشیده، ممتد، توخالی شده. دیکشنری فارسی به انگلیسی و انگلیسی به فارسی به شما کمک می کند معنای لغات را به خوبی.

آموزش تخصصی Corel Draw به زبان فارسی قسمت بیست و دوم

آموزش تخصصی Corel Draw به زبان فارسی قسمت بیست و دوم

Web معنی و ترجمه کلمه انگلیسی draw the line به فارسی، به همراه مثال، تلفظ آنلاین و توضیحات گرامری. Web ترجمه draw in به فارسی. Web معنی drawing به فارسی عمل ساختن تصویر با مداد یا خودکار یا تصویری که به این صورت ساخته شده است و اسم است. 1 to make a picture with.

اعداد فارسی و انگلیسی

اعداد فارسی و انگلیسی

He drew a knife from his pocket. Web سایمون شرکلیف به زبان فارسی موسیقی شمالی را قطع می‌می‌کند و می‌گوید آهنگ شب یلدا «آخ شب یلدای منی» است و در. Web مخالفت چهل ساله با مناسک سنتی و آئینی. کشش، قرعه کشی، طراحی کردن، نزدیک کردن، بیرون کشیدن، کشیدن، قرعه کشیدن، طرح کردن، دریافت کردن،.

Lili & Lola . Learn The Persian Alphabet Persian alphabet, Farsi

Lili & Lola . Learn The Persian Alphabet Persian alphabet, Farsi

کشیدن به داخل، انقباض ترجمه draw in به فارسی است. ۱۳ آذر ۱۴۰۲ | گذشته‌ی ساده: Web مخالفت چهل ساله با مناسک سنتی و آئینی. • she drew him toward her and kissed him. Web ترجمه draw into به فارسی وارد چیزی کردن، چیزی را درگیر کردن ترجمه draw into به فارسی است. He drew.

Draw به فارسی Web ترجمه draw out به فارسی. ↔ اما بعداً، مىدانيد، آخرش بايد همه اين. • todd drew the child toward the light. I drew my chair up closer to the fire. Web دیکشنری ترجمیک مجموعه ای غنی و پویا از لغات ترجمه شده توسط مترجمان ترجمیک است.

Draw، آخته، (شمشیر و غیره) از غلاف کشیده، (به ویژه جانور ذبح شده) پاک کرده (که دل و روده ی آن را درآورده اند)، شکم خالی، کشیده، ممتد، توخالی شده.

Web check 'draw' translations into persian. ↔ بالاخره موفق شد بیسکویت را از میان آتش بیرون آورد، Web ترجمه draw in به فارسی. Web draw ، معنی کلمه draw به فارسی ، آبی دیکشنریphrase(s):

Web ترجمه Draw Into به فارسی وارد چیزی کردن، چیزی را درگیر کردن ترجمه Draw Into به فارسی است.

He has drawn a car. Drawn on] مشاهده در دیکشنری تصویری. He drew a knife from his pocket. دیوان عالی ایالت کلورادو با استناد به بند شورش در قانون اساسی آمریکا می‌گوید دونالد.

↔ اما بعداً، مىدانيد، آخرش بايد همه اين.

Web چگونه draw را به فارسی ترجمه می کنید؟ : استخراج کردن, امتداد دادن, به طول انجامیدن بهترین ترجمه های draw out به فارسی هستند. Pronunciation the word draw sounds like more. He always feels confident about his capacity of drawing.

He's An Excellent Speaker Who Always Draws A Crowd (او یک سخنران عالی است که همیشه.

Charcoal, ink, line, pencil a set of charcoal drawings by a local artist | scale a scale drawing of a jumbo jet | engineering, technical, working a working drawing of the proposed power station | life he earned money modelling for life drawing classes. «ماموران پلیس مبارزه با تروریسم به فعالیت. • todd drew the child toward the light. کشش، قرعه کشی، طراحی کردن، نزدیک کردن، بیرون کشیدن، کشیدن، قرعه کشیدن، طرح کردن، دریافت کردن، گرفتار کردن، رسم کردن، منقوش کردن.

Draw به فارسی Related Post :